بومشناسی یا اکولوژی بررسی دانش برهمکنشهای میان جانداران و زیستبوم - محیط زندگی - آنهاست. از این رو میتوان مدعی شد که بومشناسی کهنترین علم بشری است. اگر طبق تعریف بومشناسی بررسی علمی پراکنش و فراوانی جانداران، و برهمکنشهایی که این پراکنش و فراوانی را تعیین میکنند باشد، پس ابتداییترین انسانها به خاطر نیازشان به دانستن اینکه نه تنها غذا، بلکه دشمنان غیرانسانیشان کی و کجا پیدا میشوند، باید بومشناسانی از این دست بودهباشند. حتی نخستین کشاورزان برای شناخت شیوهٔ ادارهٔ منابع خوراکی زنده و نیز اهلیشدهشان میبایست از آن هم کارکشتهتر میشدند. بدینترتیب این نخستین بومشناسان، که بومشناسانی عملگرا بودند، درصدد شناخت پراکنش و فراوانی جانداران و بهکارگیری این دانش در جهت منافع جمعیشان برآمدند. آنان به موضوعاتی علاقهمند بودند که بومشناسان عملگرا هنوز هم به آنها علاقهمندند: چگونه میتوان میزان جمعآوری فراوردههای خوراکی از طبیعت را به بیشینه رساند؟ چگونه میتوان این کار را برای مدتی طولانی ادامه داد؟ چگونه میتوان گیاهان و جانوران اهلی را به بهترین شکل ممکن تکثیر کرد، به طوری که حداکثر بازده را داشته باشند؟ چگونه میتوان منابع غذایی زنده را از شر دشمنان طبیعیشان حفظ نمود؟ و بالاخره چگونه میتوان کنترل جمعیت عوامل بیماریزا و انگلهایی را که در درون بدن ما زندگی میکنند در دست گرفت؟
برای محاسبه روز بدهکاری بومشناختی دو پارامتر باید محاسبه شود که اطلاعات مربوط به آنها از سوی مراجع رسمی کشورها در اختیار سازمانهای بینالمللی قرار میگیرد. این دو پارامتر عبارتند از ردپای بومشناختی و دیگری ظرفیت زیستی . ردپای بومشناختی، میزان تقاضای انسان از اکوسیستمهای طبیعی در طول یک سال است و به طور عمده شامل دو بخش است؛ مصرف از تولیدات منابع طبیعی (نظیر جنگل، مرتع و ...) و میزان ضایعات و زائداتی که انسان تولید میکند (مثل زباله، فاضلاب و گازهای گلخانهای و ...). ردپای بومشناختی به بیان ساده یعنی چقدر آب و زمین نیاز داریم برای تهیه غذا، محل زندگی، وسایل زندگی و نیز چقدر زمین قدرت جذب ضایعات ما را دارد. یکی از مهمترین عوامل اثرگذار در ردپای بومشناختی، تولید دیاکسید کربن است که منجر به گرم شدن کره زمین میشود. این پارامتر را میتوان برای فرد، شهر، کشور و یا کل جهان محاسبه کرد. بر همین مبنا برآورد شد که در سال ۲۰۰۷ ردپای اکولوژیک ساکنان زمین یک و نیم برابر بیش از باز تولید منابع بوده است. نخستین بار ویلیام ریس (William Rees) استاد دانشگاه بریتیش کلمبیا در کانادا در سال ۱۹۹۲ از عنوان ردپای بومشناختی استفاده کرد.
پارامتر دیگر برای محاسبه روز بدهکاری اکولوژیک، ظرفیت زیستی است که به بیان ساده میزان تولیدات طبیعت و نیز توان خودپالایی آن را در بر میگیرد (میزانی که بتواند آلودگیها و ضایعات را جذب، تجزیه و تصفیه کند). واحد هر دو پارامتر، یعنی ظرفیت زیستی و ردپای بومشناختی، هکتار جهانی است.
اگر کل میزان ظرفیت زیستی جهان را بر ردپای بومشناختی ساکنان کره زمین تقسیم کرده و حاصل را در ۳۶۵ ضرب کنیم، عددی که به دست میآید، روز بدهکاری بومشناختی خواهد بود. محاسبات انجام شده نشان میدهد که در سال ۱۹۷۰ این روز در ۲۳ دسامبر بوده است. به عبارت دیگر، در آن سال ساکنان زمین فقط فقط هشت روز از اندوختههای طبیعت مصرف کردند. با گذشت زمان، روز بدهکاری زمین جلوتر آمد به طوری که در سال ۲۰۰۱ در روز سوم اکتبر، در ۲۰۰۶ در روز اول سپتامبر و امسال در روز ۱۳ اوت، ساکنان زمین بیش از تولید طبیعت منابع را مصرف کردند.
برای محاسبه ردپای اکولوژیک و روز بدهکاری بومشناختی، سهم سایر جانداران در نظر گرفته نمیشود. شاید همین نکته را بتوان نقطه ضعف محاسبات ردپای بومشناختی دانست که انسان را مرکز کائنات میداند و حق چندانی برای سایر جانوران قائل نیست. در وبسایت گلوبال فوتپرینت نتورک، میتوانید میزان ردپای اکولوژیکی خود را تخمین بزنید. برای این کار باید به سوالهایی در ارتباط با میزان مخارج ماهانه، نوع غذا، خرید لوازم برقی، میزان بازیافت، استفاده از خوروی شخصی و مانند آن پاسخ دهید.
در مجموع ردپای بومشناختی، ظرفیت زیستی و روز بدهکاری بومشناختی مفاهیم ساده هستند که نشان میدهد چقدر افراد باید مصرف خود را کاهش دهند، تغییراتی در رفتارهای روزمره خود ایجاد کنند و از وسایل تکنولوژی روزآمد (که انرژی کمتری مصرف میکند) بهرهمند شوند تا فشار کمتری بر منابع طبیعی وارد شود. این مفاهیم ساده حتی میتوانند به اقتصاددانها نیز یاری رساند که در محاسبات خود، منابع طبیعی را از زاویهای دیگر نیز ملاحظه کنند و وقتی صحبت از پایداری میکنند طبیعت را نیز در نظر بگیرند.
در نهایت اگر تغییری در برنامههای ساکنان زمین ایجاد نشود، برآورد شده تا سال ۲۰۳۰ میلادی به دو کره زمین نیاز داریم تا نیازهایمان را برآورده کنیم.
بدهکاری بومشناختی ایرانیان
بدهکاری ایرانیان به طبیعت حتی وخیمتر از وضعیت جهانی است. در سال جاری میلادی بدهکاری ما به طبیعت به حدود ۱۵۰ درصد میرسد. از این منظر در گروه دوم کشورهای بدهکار قرار میگیرم. بر اساس اطلاعات در دسترس، روز بدهکاری بومشناختی ایرانیها در سال ۲۰۱۲، در یک صد و پانزدهمین روز آن سال بوده است که برابر است با ۲۵ آوریل (یا ۶ اردیبهشتماه سال ۱۳۹۱). به عبارت دیگر، ایرانیان هشت ماه سال را از پساندازشان در بانک طبیعت مصرف کردهاند.
هر قدر این بدهکاری بومّشناختی بیشتر شود، تهیه ملزومات برای زندگی کاهش پیدا کرده و قدرت اقتصادی کشور رو به افول میگذارد. مهمتر این که خطرات جدی دیگری نظیر سیل، خشکسالی، نابودی خاک حاصلخیز و از دست رفتن منابع غذایی نیز میتواند شهروندان را تهدید کند. اگر از همین امروز به فکر ردپای بومشناختی خود نباشیم و راهی برای جبران بدهیهایمان به طبیعت پیدا نکنیم، فردا حتی عرصه برای زیستنمان باقی نخواهد ماند، چه رسد به میراثی برای آیندگان!